فهرست مطالب
وحید آرین پزشکی که آرزو را به واقعیت تبدیل کرد
چندی پیش بود که یک پزشک افغان به نام وحید آرین موفق به دریافت جایزه بهترین پزشک بریتانیا شد. او مصداق بارزیست از جمله “خواستن، توانستن است”. امروز میخواهیم با این انسان استثنائی در نوع خود آشنا شویم پس با ما همراه باشید.
وحید آرین کیست؟
وحید آرین متولد 1983 در کابل است. در زمان کودکی او افغانستان درگیر جنگ با شوروی بود. او و خانوادهاش با زیرزمین خانهشان خیلی آشنا بودند چون هر لحظه برای در امان ماندن از اصابت موشک و مرگ به آنجا میرفتند. در واقع دوران کودکی وحید در این زیرزمین گذشت با صدای اصابت موشکها و فریاد و نالههای مردم کشورش.
پدر وحید آرین وضع مالی بدی نداشت و عتیقه فروش بود. زمانی که وحید 5 ساله بود به همراه خانواده به خاطر جنگ و کشتار مجبور به ترک وطن شد و به پاکستان رفت.
وحید پنج ساله با خانوادهاش 7 روز از میان کوهها گذشتند تا به مرز برسند. آن هفت روز مانند 7 خان رستم گذشت و حتی جایی نزدیک بود بمیرند، فقط معجزه بود که زنده ماندند. اما انگار زندگی نمیخواست به او روی خوش نشان دهد. در پاکستان آنها را به کمپ بردند و شرایط کمپ افتضاح بود. همه آنها بیمار شدند و شرایط سختی را گذراندند.
شکل گرفتن آروزیی که به هدف تبدیل شد
در شرایط بیماری و آوارگی، وحید کوچک هیچ وسیلهای برای بازی نداشت که کمی خود را سرگرم کند.
در یکی از روزها پزشک کمپ به او یک کتاب قدیمی داد و همینجا نقطه عطف زندگی او شد. او با ورق زدن کتاب و مشاهده رنج مردمش تصمیم گرفت پزشک شود.
سه سال بعد خانواده وحید به افغانستان برگشتند و او که رویای پزشک شدن را از یاد نبرده بود، شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرد.
ترک وطن برای رسیدن به هدف!
پدر وحید برای او آرزوهای دور و دراز داشت. نمیخواست آینده پسرش در میان جنگ و در نهایت مرگ زودرس باشد. بنابریان زمانی که وحید 15 سالش شد، خانه خود را فروخت تا خرج سفر قاچاقی وحید را تامین کند. پدرش او را به لندن فرستاد.
در لندن وحید با اطرافیانش در مورد هدفی که داشت صحبت میکرد و با عکس العملهایی نظیر لبخند یا جمله “فراموشش کن” مواجه میشد. اما درون وحید انقلابی از خواستن به پا بود. او میخواست به هر قیمتی شده پزشک شود. وحید آرین رنج را با پوست و استخوان خود حس کرده بود و غیرممکن بود که شرایط سخت فعلی و حرفهای دیگران او را از هدفش دور کند. او میخواست به مردم کشورش و انسانهای آواره کمک کند.
زندگی در لندن مشکل بود. وحید آرین چون باید کمک هزینه ای برای خانواده میفرستاد قادر به تحصیل نبود. بنابراین شبها با کتابهای خودآموز درس میخواند و روزها کار میکرد. تا سرانجام موفق به پذیرش در کالج کمبریج شد. او در سال 2010 بالاخره توانست به هدف خود برسد و دکتر شود. در ذهن او دکتر شدن وسیلهای بود برای رسیدن به آمال و هدفهایش؛ که نجات جان انسانهای بی دفاع بود.
تاسیس بنیاد آرین تل هیل
دکتر وحید آرین در حال حاضر در بیمارستانی در شهر لیورپول مشغول به کار است. اما در میان مشغلههای روزمره خود از هدف اصلیاش یعنی کمک به مردم کشورش باز نمانده است. در همین راستا، او بنیاد نیکوکاری موسوم به آرین تله هیل تاسیس کرد. انگیزه اولیه و اصلی او از تاسیس این بنیاد کمک به بیماران افغان در زادگاهش بود. وحید آرین به خوبی میدانست که افغانستان چه از لحاظ تجهیزات چه از لحاظ دانش پزشکی خیلی به روز نیست. البته او معتقد است که کارکنان پزشکی افغان خیلی با استعداد، پر تلاش در یادگیری و باانگیزه هستند اما به هر جال جنگ باعث فرار مغزها شده است و تجهیزات کافی هم داخل کشور وجود ندارد. به همین دلیل او این بنیاد را تاسیس کرد.
در آرین تل هیل چه کار میکنند؟
دراین بنیاد پزشکهای داوطلب آمریکایی یا اروپایی از طریق اسکایپ، اینترنت و تلفن توصیههای پزشکی به پزشکان مناطق محروم یا مناطق جنگ زده میکنند. این خدمت تلفنی یا اسکایپی در تقریبا تمام بخشهای مراقبتهای ویژه افغانستان قرار دارد. در حال حاضر این بنیاد خدمات خود را به کشورهای آفریقایی اوگاندا و افریقای جنوبی گسترش داده است. این خدمات شامل حال بیش از 1 میلیون پناهنده از سودان جنوبی خواهد شد.
گرفتن جایزه بهترین پزشک لندن از دستان دیوید بکهام
وحید آرین به پاس تمام خدمات انسان دوستانه خود موفق به دریافت جایزه بهترین پزشک لندن در بریتانیا شد. وحید آرین در مراسم دریافت جایزه از اوضاع فعلی افغانستان هم صحبت کرد. او جایزه خود را از دستان دیوید بکام گرفت. این جایزه به پاس خدمات پزشکی از راه دور این پزشک جوان در مناطق جنگ زده به او داده شده است. او به عنوان پزشک سال نشریه سان و کانال چهار در بریتانیا انتخاب شد. او در سخنان خود گفت که امیدوار است که بتواند به خدمات خود در افغانستان ادامه دهد چون هدفی جز نجات جان انسانها ندارد.
سخن پایانی
وحید آرین بر روی عزت نفس و داشتن آرزو و امید تاکید زیادی دارد. این را به عینه در زندگی خود او مشاهده کردیم. حرفهای دیگران و شرایط سخت اقتصادی، جنگ و آوارگی نتوانست او را از هدف زندگیاش دور کند. هر چه بیشتر سختی میکشید بیشتر برای رسیدن به هدفش مصمم میشد. او پیشنهاد میکند که فرصتهای زندگی معدودند و باید در لحظه آگاه باشید و از آنها استفاده کنید.