نگاهی به زندگی و زمانه‌ی استاد بدیع الزمان فروزانفر

مردی که زیاد می دانست

استاد فروزانفر یکی از آن نوابغی است که قادر هستند دو دنیا، دنیای قدیم و دنیای جدید را به یکدیگر متصل کنند. مردی که در نظام قدیم آموزش تحصیل کرد و از بزرگان نظام آموزشی جدید بود.

متولد روستای بشرویه در طبس بود. سال ۱۲۸۰ متولد شد. اسم اصلی اش جلیل آقا بود، اما در هجده سالگی شعری سرود که به گوش قوام السلطنه حاکم خراسان رسید و لقب فروزانفر را به او داد. افتخار شاگردی دو دانشمند بی نظیر زمانه را داشت؛ ادیب پیشاوری و ادیب نیشابوری.
وسعت معلوماتش در ادبیات و صرف و نحو به حدی بود که وقتی وارد تهران شد، در سن بیست و چهارسالگی، به عنوان استاد ادبیات در دارالفنون مشغول کار شد.

با تأسیس دانشگاه تهران، فروزانفر به عنوان استاد حقوق مشغول تدریس شد، اما به تدریج فهمیدند این مرد همه فن حریف است. ریاست دانشکده الهیات را بدو سپردند. ادبیات هم که تخصص ویژه اش بود.

شاگردان استاد فروزانفر

شاگردان او در یک نسل نخبه ترین اساتید ادب ایران بودند و نام های درخشانی به شاگردی او افتخار می کردند. مانند: دکتر ذبیح الله صفا، دکتر محمد امین ریاحی، دکتر محمد محجوب، دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و دکتر سیمین دانشور. دکتر سید جعفر شهیدی که از جوان ترین شاگردانش بود را هم به عنوان وصی معرفی کرد.

استاد فروزانفر به شاگردانش روش تحقیق آموخت و توانست یک موج عظیم به عنوان نهضت بازشناسی متون کهن فارسی در مراکز علمی و فرهنگی ایران به راه بیندازد.

مردی شوخ طبع و حاضر جواب بود و هزاران نکته شیرین از مثل‌ها و حکایت‌های قدیم در چنته داشت که در موقع مناسب بیان می‌کرد و در حاضر جوابی و نکته دانی و مجلس آرایی نظیر نداشت. با همه کس می‌جوشید و دوستانش از طبقات مختلف جامعه بودند. فقیهان، دانشمندان، درباریان و رجال سیاسی به محضرش آمد و شد می‌کردند.
هرگاه به قم سفر می‌کرد در حجره اختصاصی پدر شهید مطهری اقامت می‌گزید. به دستور شاه عنوان سناتور پیدا کرد و هفت سال در جلسات مجلس سنا شرکت می‌کرد. اما به خاطر شعری که در وصف دکتر مصدق سروده بود، از مجلس سنا معاف شد.

اساتید بزرگ آن روزگار روایت می کردند که این مرد چیزی نیست که در حوزه ادبیات فارسی نداند. خودش گفته بود: « از ادب هزار سال گذشته چیزی نیست که ندانم.»

گاهی تکه نوشته‌ای بر جای مانده از کتابهای قدیمی را به وی می‌دادند تا متن را شناسایی کند، شگفت این بود که فروزانفر با خواندن همان یک برگه اثر را و نویسنده‌اش را می شناخت.

آثار استاد بدیع الزمان فروزانفر

مهم ترین اثر او تصحیح دیوان کبیر مولانا، مشهور به دیوان شمس است. استاد یازده سال بر این شاهکار گرانقدر پارسی کار و کوشش کرد تا نسخه ای پاکیزه و تصحیح شده از دیوان شمس به قلم ایشان روانه کتابخانه ها شد.

از نظر اخلاق و منش بسیار شریف و میانه رو بود. با همه ی مشغله و مسئولیتش گاهی راهنمایی رساله دکترای شاگردانش را می پذیرفت و به قدری دلسوزی و توجه نشان می داد که خارج از عرف رایج دانشگاه بود. در کلاس درس صندلی را در جهت خاصی قرار می داد و این کار به قدری تکرار شد که روزی پرسیدند استاد چرا در زاویه ی خاصی می نشینید؟
جواب داده بود: در اعماق بیابان طبس روستایی است به نام بشرویه، آن روستای دورافتاده زادگاه من است. به احترام زادگاه اجدادی ام طوری می نشینم که پشتم به بشرویه نباشد.

فروزانفر و چهار استاد دیگر، یعنی رشید یاسمی، ملک الشعرای بهار، علامه دهخدا و عبدالعظیم قریب با همکاری یکدیگر دستور زبانی نوشتند که مشهور به «دستور زبان پنج استاد» شده و امروزه بعد از هفتاد سال همچنان مهم ترین کتاب دستور زبان فارسی است.

چند سال بعد از وفات استاد در مجلسی از شاگرد ارشدش دکتر محمد جعفر محجوب سوال کردند که راجع به استاد فروزانفر برای ما بگویید.

دکتر محجوب کمی فکر کرد و رو به جمع گفت: «در مورد بدیع الزمان چه بگویم؟ خداوند تا کنون چنین حافظه ی نیرومندی و چنین درک و موقع شناسی و ذوق سلیمی نیافریده است. اگر او را دیده اید که می دانید چه می گویم، اگر هم ایشان را ندیده  اید که هیچ..»

استاد فروزانفر در اردیبهشت سال ۱۳۴۹، روی در نقاب خاک کشید و در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

حتما بخوانید:  چهره های برتر فارسی زبان در سراسر دنیا
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها