حکایتی شگفت‌انگیز از جنگ جهانی دوم

سایه قدیسین بر پهناورترین کشور بی‌خدا در جهان

در ماه ژوئن که ارتش نیرومند آلمان تمام ایالات غربی شوروی را درهم کوبیده و چهارنعل تا دروازه‌های مسکو، لنینگراد و استالین گراد پیش آمده بود، سقوط شوروی قطعی به نظر می‌رسید.

کارشناسان نظامی آمریکایی پایان کار مسکو را دو هفته‌ی دیگر و تحلیلگران بریتانیایی شکست قطعی اتحاد شوروی را در سی روز آینده به تصرف کامل آلمان در خواهد آمد.

در این روزها که همه، از جمله استالین کار را تمام شده می‌پنداشتند و هیأت دولت آماده فرار از مسکو به سمت سیبری شده و همه‌ی اسناد محرمانه‌ی دولتی مسکو آتش زده شده بود، اتفاق عجیبی افتاد، ژنرال باریس شاپوشنیکوف، سرهنگ پیشین ارتش تزار و ژنرال عالی‌مرتبه‌ی سرخ، که فردی آشکارا مذهبی بود، نزد استالین رفت و گفت: رفیق استالین، من یک پیغام مهم دریافت کرده‌ام.

استالین که در انزوای کامل و زندگی پنهانی می‌زیست و از نابودی شوروی در مرز جنون بود پرسید: چه پیغامی ژنرال؟

شاپوشنیکوف گفت:

سراسقف جبل لبنان، کشیش ایلیا، در سرداب کلیسای پانصد ساله‌اش معتکف شده و برای نجات ملت اسلاو به ندبه و دعا پرداخته. در سومین روز حضرت مریم علیه‌السلام، در ستون‌هایی از آتش بر او ظاهر شده و چنین فرموده:

روسیه و ملتش از خطر نابودی و کشتار کامل نجات می‌یابند، ضروری است صومعه‌ها، معابد و کلیساها بازگشایی شوند و کشیش‌های زندانی‌شده از بند رهایی یابند و لنینگراد را نباید تسلیم کرد. مهم‌تر از هرچیز تمثال مریم عذرا است. شمایل مریم را از کلیسای قازان بیرون آورده‌ و به  استالین‌گراد در مسكو برده شود و مراسم دعا و نماز برگزار شود، تا خداوند روس‌ها را از محو شدن نجات دهد.

حتما بخوانید:  معرفی کتاب - کارما

مخاطب این پیغام ژوزف استالین بود. کسی که طی پانزده سال همه‌ی کلیساها و معابد را تعطیل کرده بود، در این پروژه چنان پیش رفته بود که می‌بایست طبق برنامه در سال ۱۹۴۳، بی‌خدایی کامل در سراسر اتحاد شوروی اعلام می‌شد و آخرین کلیساهای کوچک نیز به انبار یا کارگاه تبدیل می‌شد. اما با وقوع جنگ ویران‌گر و خطر انهدام همه چیز، حالا این پیغام به استالین می‌گفت که ملتش می‌بایست مانند قرون وسطی شمایل‌گردانی می‌کردند و دعا می‌خواندند. برای مرد آهنین شوروی این تصمیم تلخ و بهت‌آور بود و به منزله تایید وجود خدا محسوب می‌شد. اما در آن شرایط که هیتلر آماده می‌شد با سفر به مسکو، در کاخ کرملین مهمانی برگزار کند، این تنها راه‌حل موجود به نظر می‌رسید.

چنان کردند که حضرت مریم پیغام داده بود. به دستور ارباب، شمایل سیصد ساله‌ی کلیسای قازان از انبار بیرون آورده شد و مانند عصر سلطنت تزارها در خیابان حرکت داده شد. خیل کثیر روس‌های ارتدوکس در پی تصوریر مریم عذرا به راه افتادند و اشک ریختند و از خداوند مدد خواستند. بیست هزار صومعه و کلیسا بازگشایی شد و مراسم دعا و نماز برای پیروزی رزمندگان روس برگزار گردید. ژنرال‌ها قبل از شروع هر نبرد نام خدا را بردند و شمایل حضرت مریم به شهرهای ویران و زیر آتش لنینگراد و استالین‌گراد برده و گردانده شد. کاملآ علنی و در مهم‌ترین خیابان‌های شهر.

این رجعت کوتاه‌مدت به خداوند، توسط مورخان رسمی شوروی به سکوت برگزار شده، اما امروزه به روشنی می‌دانیم نیروی قدرتمند ورماخت، در صحراهای روس دچار چه مصائبی شد. آن سه شهر مهم در برابر حملات هولناک نازی‌ها مقاومت کرد، گویی طلسمی ناشکستنی بر آن سه شهر نهاده اند و آلمان‌ها که تمامی اوکراین و شمال قفقاز را تصرف کردند، عاقبت از اشغال آن شهرهایی که شمایل گردانی را تجربه نمودند، ناتوان ماندند.

حتما بخوانید:  داستان‌هایی حقیقی از دل تاریخ – رابعه بلخی مادر شعر پارسی

کسی چه می‌داند ژوزف استالین راجع به این حوادث عجیب چه می‌اندیشید. آیا در نهانی‌ترین بخش روحش، آنجا که هنوز گرجی و غیرکمونیست مانده بود، نجات‌بخش ملت روس را خداوند و حضرت مریم می‌دانست؟ کسی نمی‌داند، این وقایع تا سال ۱۹۹۲، تحت طبقه‌بندی به کلی محرمانه‌ی کرملین پنهان شده بود.

به نقل از کتاب ؛ استالین
ادوارد رادزینسکی
ترجمه ؛ آبتین گلکار
نشر ماهی

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها