معرفی کتاب- «تا به آخر با هیتلر»

تا به آخر با هیتلر نوشته‌ی هایننتس لینگه

کسانی که به دوره‌ی حکومت نازی‌ها و تاریخ آلمان توجه دارند و آن را بررسی می‌کنند، شاید اسم «هاینتس لینگه» را نشنیده باشند، ولی احتمالأ او را می شناسند.

عکس های بسیاری از پیشوای آلمان، رایش سوم، وجود دارد که مرد ناشناسی اغلب پشت سر هیتلر دیده می شود. مردی بلند قامت، تقریباً جوان که یونیفرم واحد اس اس را بر تن دارد و موهای جلوی سرش ریخته است. در عکسهای تاریخی آرشیو رایش سوم، میان ژنرال ها، دولتمردان و مهمانان خارجی دائما او را می بینیم، همه جا هست، اما نام و شغلش هرگز مطرح نشده و به جز مورخین کنجکاو کسی نمی داند این مرد که همه جا همراه هیتلر و نزدیک به او ایستاده کیست.

او، هاینتس لینگه پیشکار شخصی و محرم خانه و زندگی آدولف هیتلر است. لینگه، در شهر برمن و در سال ۱۹۱۳ متولد شده، در ابتدای جوانی معمار بود، اما در ۱۹۳۳ ، به لایب اشتاندارته ی اس اس پیوست که گروه محافظان هیتلر بودند. بعد از چند سال ترقی نمود و با اخذ درجه ی ستوانی پیشکار شخصی هیتلر شد و از سال ۱۹۳۹ که جنگ شعله کشید، همه جا و در تمامی لحظات تاریخی و حساس همراه هیتلر قدم برمی داشت.

لینگه کسی بود که بنا بر وصیت اربابش، جسد او و «اوا براون» را از روی مبل برداشت، با کمک یک افسر دیگر به حیاط برد و پس از ریختن بنزین آتش زد. سربازان ارتش سرخ او را دستگیر کردند و وقتی دانستند سمت و جایگاه او چیست، وی را مستقیما به مسکو فرستادند و در زندان «لوبیانکا» دربند کشیدند. بازجویی های او بخش مهمی از تحقیقات شوروی راجع به شخصیت و تفکر هیتلر را تشکیل می دهد. لینگه، بعد از ده سال اسارت آزاد شد و به نوشتن خاطراتش پرداخت. اهمیت این خاطره نگاری از آن روست که تمامی کسانی که با پیشوای آلمان سر و کار داشته اند، بخش بیرونی و ساختگی شخصیت هیتلر را مشاهده و روایت نموده اند، اما لینگه در موقعیتی بوده که در خلوت با پیشوا همراه بوده و هیتلر در برابر او نه وانمود می کرده یک ابرانسان است و نه خشن ترین نظامی روی زمین، بلکه آن وجه پنهان و معمولی شخصیت خود را بروز می داده و از این جهت روایت لینگه بسیار منحصربفرد است. او اطلاعات و رازهای بسیاری از سران حزب نازی، چون هس، هیملر، ریبنتروپ، گورینگ و حتی رومل می داند که شنیدنش برای علاقمندان به تاریخ بسیار دست اول و دلچسب است. خودش می گوید :«صحنه ی تئاتر تاریخ» را شاهد بودم، از پیروزی های برق آسا تا کند شدن شمشیر آلمان و شکست های خون بار و ویرانی کامل.

البته لینگه همانند اغلب دولتمردان و اعضای حزب نازی می گوید که از جنایات و نسل کشی آن دوران بی اطلاع بوده و صرفا کشورش را یک امپراتوری در حال جنگ می دانسته، اما می دانیم که این جمله ی تکراری در همه ی دادگاههای طول تاریخ است :« من از جنایت‌ها بی خبر بودم، کار دیگران بود.»

ترجمه ی روان حمید هاشمی و حجم کم کتاب(۲۰۰صفحه) این اثر را نه فقط برای پژوهشگران، بلکه برای عموم کتاب دوست‌ها، به اثری جالب توجه و روان تبدیل کرده که حرفی جدید و تازه به مخاطب عرضه می کند.

خرید کتاب الکترونیکی تا آخر با هیتلر

خرید کتاب کاغذی تا آخر با هیتلر

حتما بخوانید:  سپتامبری دیگر، با یاد ویکتور خارا
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها