فهرست مطالب
اگر میخواهید آلمانی یاد بگیرید، باید مثل یک آلمانی فکر کنید، به اين معنا كه عبارتها را فراتر از معنای کلمهبهکلمه آنها درك كنيد و اصطلاحات آلمانی را نیز متوجه شوید.
مثلا فرض كنيد ميگوييم: «ما نه سر پیازیم نه ته پیاز»، هر فارسزبانی میداند که معنای این اصطلاح این است که ما در فلان کار دخالتی نداریم و این موضوع به ما ارتباطی ندارد و خوب ميدانيم كه اين اصطلاح به سیر و پیاز و سیبزمینی هم هیچ ارتباطی ندارد! حال فرض کنید که یک فرد خارجی بیاید و این اصطلاح را کلمهبه کلمه ترجمه کند.
مشابهِ این اصطلاحات در آلمانی نیز وجود دارد و شما برای یادگیری زبان آلمانی باید قسمتی از زمان خود را برای یاد گرفتن اصطلاحاتِ آن صرف کنید.
اصطلاحات به نوعی زمینه اجتماعی و فرهنگی یک کشور را نشان میدهند. اجازه بدهید یک مثال بزنم: «اين كار برايم مثل آب خوردن است»، این اصطلاح در زبانِ فارسی برای انجامِ یک کارِ راحت استفاده میشود. حدس بزنید معادل آن در آلمانی چه اصطلاحی است: “Das schaffe ich mit links” به معنی: «من ميتوانم اين كار را فقط با دست چپ انجام دهم». در انگلیسی هم اصطلاح “piece of cake” به معنای: «یک تکه کیک» به کاری اشاره دارد که آن را با آسانی و لذت انجام دادهایم. جالب است نه؟!
یادگیری و به كارگيريِ اصطلاحات، قطعا به شما قدرت بیانِ خلاقانهي افکارتان را میدهد. در ادامه، چند نمونه از اصطلاحاتِ جالب آلماني را که در مکالمات روزمره استفاده میشوند، آوردهايم.
یادگیری اصطلاحات رایج زبان آلمانی
- آلماني ها به «آدم خوش شانس» میگویند «تو خوک داری»:
Schwein haben
- در آلمانی به «زلال مثل آب» ميگويند «پاک مثل سوپ»:
klar wie Kloßbrühe
- «میتوانید روی آن شرطبندی کنید» در آلمانی میشود « میتوانید روی آن سم بریزید»:
Da kannst du Gift drauf nehmen
- در آلمان اگه قرار است «یک مهمانی خیلی بترکاند» میگویند «خرس در آنجا میرقصد»:
Da steppt der Bär
- «بزن به چاک» را میگویند «کلیسا را ترک کن»:
Die Kirche im Dorf lassen
- آنها نمیگویند «نا کجا آباد»، بلکه میگویند «کون دنیا»:
Am Arsch der Welt
- آلمانیها به جای اینکه بر نقطه ضعف خود غلبه کنند به «سگ و خوک درونی» خود چیره میشوند:
nnerer Schweinehund
- در آلمان، وقتی «سرویس ویژه» میخواهند میگویند «یک سوسیس اضافه میخواهیم»:
Seinen Senf dazugeben
- معادلِ اصطلاح «از خود بی خود شدن» در آلمانی «یک سوسیس خشمگین شدن» است:
Die beleidigte Leberwurst spielen
- در آلمانی به جای «دیوانه هستید» میگویند «پرنده دارید»:
Du hast einen Vogel
- اگر حرف شما برای یک آلمانی مهم نباشد، به شما میگوید «حرف شما از نظر او سوسیسی بیش نیست»:
Das ist mir Wurst
- در آلمان اگر بخواهند شما را به سحرخیزی نصیحت کنند، به جای «سحرخیز باش تا کامروا شوی» میگویند: «ساعتهای اول صبح در دهانشان طلا دارند»:
Morgenstund hat Gold im Mund
یادگیری زبان آلمانی عامیانه
اگر نمیخواهید وقتی در خیابانهای برلین گیر افتادهاید حرفهای مردم را نفهمید و گیج شوید، باید با برخی از عبارات عامیانه آشنایی داشته باشید:
- Auf dicke Hose Machen: به معناي «انگار يك شلوار بزرگ دارد» و زماني به كار ميرود كه شخصي طوري رفتار كند كه انگار از ديگران قويتر يا ثروتمندتر است.
- Gebongt sein: اين عبارت به معناي «صاف شدن حساب» است، به عبارت ديگر ميگويد يك معامله تسويه شده است. “bon” به رسيدي گفته ميشود كه شما هنگام خريد چيزي ميگيريد. “gebongt” به معناي توافق يا رزرو است.
- Was geht ab? : اين عبارت «سلام» و «چه كار ميكنيد» را يكجا بيان ميكند و يكجورهايي معادل «چه خبر» در فارسي است.
- Einen Augenblick, bitte!: ترجمه این عبارت «نگاه کردن با چشمان» است، اما معنای عامیانه و اصطلاحی آن به معنی «یک لحظه» است. در واقع اگر بخواهید از کسی خواهش کنید که چند لحظه صبر کند باید از این عبارت استفاده کنید.
- Alles Gute zum Geburtstag: معنای تحت الفظی این عبارت «امیدوارم هرچه خوبی است در این تولد اتفاق بیفتد» ميباشد، اما مفهوم عامیانه آن با «تولدت مبارک» یکسان است.
سخن آخر
این مقاله در جهت کمک به شما در یادگیری اصطلاحات آلمانی نگاشته شده است. شما چه اصطلاحات آلمانی دیگری را میشناسید؟