تاریخ ایران «قسمت هفتم»: تاج و تخت ایران، در دستان سلسله اشکانیان

شروع سلسله اشکانیان :

در سال ۲۵۰ پیش از میلاد، یک سردار پارتی، با نام ارشک، بر حکمران سلوکی غلبه کرد و خود را شاه خواند. پارت ها قبیله‌ای بزرگ و سلحشور از آرین ها بودند که در شمال خراسان می‌زیستند و در تیراندازی و سوارکاری شهرت بزرگی کسب نموده بودند. بعد از ارشک، برادرش تیرداد بر تخت نشست و با جنگ‌های متعدد موفق شد گرگان و دامغان و ری را از سلوکیان بازستاند و شهر دامغان را پایتخت اعلام نمود.

قلمرو اشکانیان :

قلمرو اشکانیان در طول تاریخ 471 ساله خود، فراز و نشیب های زیادی را تجربه کرد. در آغاز، به گرگان محدود بود، اما با فتح ماد، پارت، خراسان و سلوکیه در دوره مهرداد اول، به طور قابل توجهی گسترش یافت. در اوج قدرت خود، امپراتوری اشکانیان از شرق تا رود سند، از شمال تا دریای خزر و از غرب تا سوریه و فلسطین امتداد داشت. اما به تدریج، بخش های غربی قلمرو خود را به رومیان واگذار کردند و در اواخر دوره اشکانی، قلمرو آنها به ایران فلات مرکزی و بین النهرین محدود شده بود . نکنه قبل توجه درباره اشکانیان ، حکومت غیرمتمرکز با پادشاهان محلی و تغییر دائمی مرزها بود .

خورشید اشکانی
خورشید اشکانی

داستان سلسله اشکانیان

یونانی ها دامغان را هکاتم پلیس نامیده‌اند و پارتها آن را شهر صددروازه. بعد از فوت تیرداد، پسرش اردوان برتخت نشست و در سال ۲۱۱ ق.م. تا همدان پیشروی کرد و آنتیوخوس سردار سلوکی پس از غارت معبد آناهیتا، رسماً پادشاهی اشکانیان را پذیرفت و اولین عهدنامه آتش بس میان اشکانیان و سلوکیان منعقد شد.

اما آغاز سلطنت مهرداد اول، در سال ۱۳۸ق.م. برابر بود با روشن شدن ستاره‌ی بخت نسل اشکانیان. مهرداد در نواحی شرقی تا مرو و هند پیشروی کرد و در غرب آذربایجان و خوزستان و بابل را به تصرف درآورد و خود را به سنت قدیم پارس ها شاهنشاه نامید و بر امپراطوری وسیع و پرجمعیتی حکمران شد. بعدها مهرداد دوم حدود شرقی مملکت را تا کوه‌های هیمالیا در شمال هند رساند و در سال ۹۲ با سفیری از جانب دولت روم ملاقات کرد، این سفیر، اولین فرستاده‌ی قدرت جوان اروپا، روم بود.

مارتن دوم میان ایران و اروپا

کراسوس، سردار بزرگ رومی که بر سوریه و ملحقات آسیایی روم حکمران بود، به سنا اعلام کرد آماده است که تا هند پیشروی کند و تمامی آسیا را خراجگزار روم نماید. شاه اشکانی، ارد، سفیری به نزد کراسوس فرستاد تا با مذاکره جلوی جنگ و خون‌ریزی گرفته شود. کراسوس با تکبر رومی خود گفت:«پاسخ شاه شما را در سلوکیه خواهم داد.» سفیر ایران نیز کف دستش را نشان داد و گفت:«هرگاه مویی از کف دست من جدا کردید، پایتخت ما را خواهی دید.»

بدین ترتیب مقدمات اولین برخورد بزرگ میان اشکانیان و روم شکل گرفت. امپراطوری جوان روم، تمام جنوب اروپا، شمال آفریقا و ساحل شرقی مدیترانه را تصرف نموده بود و با شکل دادن تمدنی درخشان و ثروتمند آماده بود همه‌ی ممالک روی زمین را تبدیل به مستعمره‌ی خویش کند. کراسوس همراه با ۴۲۰۰۰ سرباز که اغلب لژیون های بسیار مجهز و پیروزمند رومی بودند به عمق بین‌النهرین حرکت کرد و شاه اشکانی ارد، با حرکتی بسیار سریع ابتدا ارمنستان را اشغال نمود چرا که شاه ارمنستان وعده ۱۶۰۰۰ سوار به کراسوس داده بود. کراسوس به اغوای یکی از مشایخ عرب، که متحد ایران بود، به سوی حران (کاره) رفت و در دشت پهناور آن با سورنا، ارتشبد نامدار اشکانی مواجه شد. سورنا حیله‌ای به کار برد، فرمان داد سواره نظام خود و سلاح‌ها را به وسیله پوستین بپوشانند و وانمود کنند از سواران عادی و عشایری هستند. کراسوس نیز فریب خورد و تصور کرد با لشکر عادی و درجه دوم اشکانیان مواجه شده، پس بدون درنگ فرمان حمله داد.

همین که لژیون های رومی با صفوف تنگ وارد معرکه شدند، طبل‌ها به صدا درآمد و سواران پوستین‌ها را کنده و ارتش روم خود را در محاصره‌ی سواره نظام نامدار اشکانی دید. اشکانی ها با جنگ‌های نامنظم (قیقاج رفتن) واحد‌های منظم رومی را پراکنده و سرگردان نمودند و با هجوم‌های برق آسا تلفات بسیار سنگینی بر آنان وارد آوردند. در این حین، فابیوس، پسر کراسوس که زیر دست ژولیوس سزار تعلیم دیده بود، همراه با لژیون مشهور گل(فرانسوی) وارد میدان جنگ شد. سواره نظام گل رشادت عجیبی از خود نشان داد، اما ساعتی بعد کراسوس مشاهده کرد سر بریده فابیوس بر نیزه شده و واحد ویژه او قتل‌عام گردیده است.

اوکتاویوس، یک ژنرال ارشد هنگامی که از مرگ کراسوس با خبر شد کوشش کرد باقی مانده سپاه را از میدان خارج کند، اما خیلی دیر شده بود. به جز دو هزار سرباز رومی، همگی یا کشته شدند و یا به اسارت درآمدند، چنانکه ۲۰۰۰۰ سرباز رومی اسیر از این جبهه به خراسان اعزام گردیدند. سورنا سردار پیروز این جنگ، سر کراسوس را به ارمنستان برد و به پای شاه اشکانی انداخت. در آن هنگام ارد، شاه اشکانی مشغول تماشای تئاتری از اوریپید نویسنده مشهور یونانی بود و یکی از بازیگران یونانی سر کراسوس را برداشته و شعری از اوریپید مناسب آن لحظه خواند. این مجلس به مناسبت عروسی پاکر، پسر شاه ایران با یک شاهزاده خانم ارمنی برگزار شده بود. شکست حران اثر عجیبی در افکار روم و جایگاه اشکانیان کرد، رومی ها که با ارتش منظم و تعلیم دیده‌شان در همه‌ی کشورها پیروز میدان بودند، برابر اشکانیان نه تنها شکست خوردند، بلکه تمام لژیون شرقی‌شان را نیز از دست دادند. این نقطه‌ی نهایی پیشروی روم در آسیا بود و بعدها نیز هرچه به سوی شرق حمله بردند، امکان گذشتن از دجله و تصرف ایران برایشان ممکن نشد.

نسل اشکانیان پس از چهارصد و هفتاد سال پادشاهی و سلسله‌ی بیست و هشت پادشاه، حکومت را به خاندان ساسانی واگذاشتند. جوانی به نام اردشیر پاپکان بر اردوان پنجم خروج کرد و موفق شد او را در رامهرمز دستگیر کند و به سلطنت اشکانیان پایان دهد.

اوضاع کشور در سلسله اشکانیان

از نسل اشکانیان اطلاعات بسیار کمی در دست است، چراکه کتیبه ای از آنان باقی نمانده و منابع ما محدود به گزارش مورخین یونانی و رومی و سکه های ضرب شده ی اشکانی است. اما تا این حد می دانیم که در آن دوره،شاهان کوچک در قلمرو اشکانیان به حالت خودمختار حکومت می نمودند و موظف بودند خراج سالانه را به شاه بزرگ بپردازند. دین و مذهب و زبان و رسم های محلی آزادانه انتخاب می شد و شاه اشکانی هرگز در جزئیات زندگی اتباع خود دخالت نمی کرد. مجلس مشورتی این دوره (مهستان) یا مغستان نامیده می شد که از بزرگان کشور و شاهزادگان تشکیل می شد و در امور بسیار مهم قادر به دخالت بودند.

نسل اشکانیان از قدیم پرستش خورشید و ماه را میراث برده بودند، اما با اختلاط با پارس ها به هرمزپرستی نیز متمایل گشته و به تقلید از یونانی ها مجسمه هایی از اهورامزدا می ساخته اند. استرابون مورخ یونانی می نویسد: روحانیون را آثوربان می نامند. که فارسی امروز نیز ایشان را آتش بان می نامند.

تاج پادشاهی

در دوره اشکانیان در اوایل دوره ساده و با تزیینات اندک بودندو کلاه‌های مخروطی و نیم‌تاج رایج بود. از دوره مهرداد دوم تاج‌های باشکوه و گوهرنشان رایج شد . به عنوان نمونه تاج مهرداد دوم مدور و بلند بود و دارای زبانه‌هایی در قسمت گوش و پشت گردن که با ستاره گوهرنشان و لبه‌های گوهری خودنمایی می‌کرد .

تجارت در این دوره رونق یافت و برای اولین بار کاروانهایی میان ایران و چین به حرکت درآمد.

فهرست شاهان اشکانی

 

1. ارشک اول (247-211 پیش از میلاد)

2. تیرداد اول (211-191 پیش از میلاد)

3. ارشک دوم (191-176 پیش از میلاد)

4. فرهاد اول (176-171 پیش از میلاد)

5. مهرداد اول (171-138 پیش از میلاد)

6. مهرداد دوم (123-88 پیش از میلاد)

7. گودرز اول (88-77 پیش از میلاد)

8. اورود اول (77-57 پیش از میلاد)

9. فرهاد سوم (57-54 پیش از میلاد)

10. مهرداد سوم (54-52 پیش از میلاد)

11. اورود دوم (57-37 پیش از میلاد)

12. فرهاد چهارم (37-2 پیش از میلاد)

13. تیرداد دوم (30-25 پیش از میلاد)

14. فرهاد پنجم (2 پیش از میلاد – 4 میلادی)

15. اورود سوم (4-6 میلادی)

16. ونون اول (6-12 میلادی)

17. اردوان دوم (12-38 میلادی)

18. کالیگولا (38-41 میلادی)

19. بلاش اول (40-45 میلادی)

20. گودرز دوم (45-51 میلادی)

21. مهرداد چهارم (45-46 میلادی)

22. ونون دوم (51 میلادی)

23. بلاش دوم (51-78 میلادی)

24. پاکور دوم (78-105 میلادی)

25. بلاش سوم (105-147 میلادی)

26. بلاش چهارم (147-191 میلادی)

27. خسرو دوم (191-208 میلادی)

28. بلاش پنجم (191-208 میلادی)

29. اردوان چهارم (216-224 میلادی)

  • تاریخ دقیق حکومت برخی از شاهان اشکانی مورد اختلاف است.
  • نام برخی از شاهان اشکانی در منابع مختلف به صورت های مختلفی نوشته شده است.
  • برای اطلاعات بیشتر در مورد هر شاه، می توانید به منابع تاریخی و دانشنامه ها مراجعه کنید.

تاریخ تمدن ایران

مولف : حسن پیرنیا(مشیرالدوله)

حتما بخوانید:  سرگذشت یک ملت کهنسال: تاریخ ایران زمین
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت اول»: ایران پیش از تاریخ
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها