تاریخ ایران «قسمت چهارم»: امپراطوری جهانی پارس

با مرگ کورش اول، میراث او که امپراطوری وسیعی به وسعت ایالات متحده امروزین بود، به فرزندش کمبوجیه (کامبوزیا) منتقل گشت. کمبوجیه به‌عنوان ولیعهد، شاه بابل بود و علیرغم جوانی برای امر سلطنت تعلیم دیده بود، اما به دلیل اختلافات داخلی دست به خون برادرش بردیا آلود و با لشکری گران عازم مصر گردید. یکی از مغ‌ها، به نام گوماتا، که از راز قتل بردیا آگاه بود و به آن شاهزاده مقتول شباهت داشت، با همکاری گروهی از درباریان و روحانیون شایع کرد کمبوجیه در مصر به قتل رسیده و من جانشین وی هستم. با این ترفند پیچیده بر تخت نشست و نامه‌ای به کمبوجیه فرستاد که ایرانیان از تو روی برگردانده‌اند.

کمبوجیه، دچار چنان ضربه‌ی روحی شد که دست به خودکشی زد و امپراطوری وسیع پارس به دلیل بی‌کفایتی پادشاه جعلی دچار شورش و آشوب گردید. در این هنگامه که ایران در معرض فروپاشی و نابودی بود، خاندان پارسی نیز پی بردند آنکه بر تخت نشسته، گوشی بریده دارد و دروغگو و غاصب است. یک شاهزاده بسیار جوان و دلیر پارسی به نام داریوش، مامور شد به کاخ پادشاهی که شدیداً کنترل می‌شد هجوم برده و تکلیف غاصب را معلوم نماید. پس با هفت خانواده‌ی پارسی هم قسم شده و به کاخ هجوم برد، پس از زد و خوردی کوتاه وارد نهانگاه بردیای دروغین شده و او را کشت. در آن روز مغ‌های زیادی مقتول گشتند.

امپراطوری جهانی پارس: داریوش کبیر

داریوش پسر ویشتاسب به رای اشراف پارسی به شاهی برگزیده شد، اما تمامی ایالات دور و نزدیک امپراطوری در حال شورش به سر می برد و شیرازه امور از هم گسسته بود. روزی که داریوش برای ورود به لشکرگاه و آغاز جنگ با یاغیان حرکت کرد، پنج شاهین بر فراز سر او در آسمان به پرواز درآمدند. یکی از پارسیان سالخورده (احتمالأ یک مغ) به او گفت :« شاهنشاه، آن پنج شاهین را ببین که همراه تو پرواز می کنند، این نشانه ی توجه هورمزد به توست، دست توانای او همراهت شده و دشمنان را منکوب خواهی کرد.» و چنین شد. لشکریان او به شرق و غرب روی آوردند و طی پنج سال تمامی شورشیان را از بلخ و هرات، تا بابل و ارمنستان درهم کوبیدند و نظم و امنیت برقرار شد.

عالی‌ترین نظام اداری جهان باستان در ایران

شاه داریوش که به درستی لقب کبیر دریافت نموده، نه تنها امپراطوری هخامنشی را از نو تاسیس نمود، بلکه با ایجاد عالی‌ترین نظام اداری جهان آن را تثبیت نمود و اولین کشور پهناور تاریخ بشر را در آن سطح رفاه و امنیت ایجاد نمود.

اول: ايالت‌بندی کشور، داریوش کبیر امپراطوری را به سی ایالت تقسیم نمود و بر هر ایالت حکمرانی با عنوان شهربان منصوب نمود که یونانی‌ها آن را ساتراپ می‌نامیدند.

دوم: ايجاد تشکیلات راه‌سازی، که این کشورهای وسیع را به یکدیگر مربوط می‌ساخت. مهم‌ترین آنها راه شاهی است که از سارد تا شوش به طول ۲۴۰۰ کیلومتر امتداد داشت و تأسیس چاپارخانه‌های منظم در طول راه‌ها که فرمانهای شاهی با سرعتی چندبرابر معمول به مقصد می‌رسید. این سیستم اداری بعدها پایه و بنیاد شرکت پست گردید.

سوم: تأسیس لشکر جاویدان، داریوش یک لشکر حرفه‌ای ده هزار نفره ایجاد کرد که بهترین آموزش‌ها را می‌دیدند و عالی‌ترین سلاح و اسب را در اختیار داشتند. حرکت سربازان جاویدان به سوی میدان نبرد پیروزی را در جنگ تضمین می‌نمود.

چهارم: سازمان دارایی، داریوش نظام صحیح و تقویم شده‌ی مالیاتی برقرار نمود که با نظم و عدالت از چهار گوشه‌ی جهان جمع آوری‌شده و به خزانه‌ی مرکزی شاهنشاهی ارسال می‌شد. بدین ترتیب کشور همیشه از پشتوانه‌ی مناسب پولی برخوردار بود.

پنجم: حفر کانال سوئز، به امر داریوش مابین دریای سرخ و دریای مدیترانه کانالی حفر شد تا تجارت و دریانوردی میان آسیا و ممالک مدیترانه تسهیل گردد.

ششم: ضرب سکه ‌طلا، به امر داریوش شاه، سکه طلا با نام (دریک) و با عالی‌ترین عیار جهان ضرب شد که اولین ضرب سکه در ایران و دومین ضرب سکه در جهان محسوب می‌شود. این سکه، با وزن و عیار ثابت و استاندارد، تجارت اقوام و ملل متعدد امپراطوری را بسیار آسان نمود و تبدیل به واحد پول ملی کشور گردید.

کشورگشایی داریوش شاه

داریوش شاه، پس از سامان دادن به امور کشور عازم هند شد و مملکت وسیع سند و پنجاب را تسخیر و ضمیمه‌ی امپراطوری پارس گردانید و دستور داد در باب سواحل و جزایر اطراف هند اکتشاف شود و تحقیقات ثبت شده انجام گیرد. در مرحله‌ی بعد تمامی آسیای صغیر و جزایر یونانی به تصرف ایران درآمد و در لشکرکشی بزرگ داریوش به اروپا، یک سوم یونان و نواحی شمالی آن(رومانی و مولداوی) ضمیمه‌ی امپراطوری پارس شد.

خصال داریوش کبیر

مورخین ایرانی و یونانی داریوش را مردی به شدت متعادل، عقل گرا و مذهبی وصف نموده‌اند. بارها از جزای متخلفین صرف نظر نموده و به عمران و آبادانی کشور اهتمامی فراوان داشته. کتیبه‌های موجود در ایران که به امر داریوش حک شده، از جمله کتیبه‌ی بیستون، نشان می‌دهد با مردی بسیار دانا، شریف و انسان دوست مواجه هستیم. درگذشت او در سال ۴۸۶ پیش از میلاد رخ داد و نمونه‌ی کاملی از رهبری ممالک بزرگ در جهان باستان از خود برجای گذاشت. او کمی پیش از مرگ، پسر دوم خود را که خشایارشا نام داشت و فرزند آتوسا دختر کوروش شاه بود را به عنوان ولی عهد معرفی نمود و اشراف پارس همگی در برابر این تصمیم شاهنشاهی تمکین نمودند.

خشایارشا به هنگام بر تخت نشستن ۳۴ سال داشت. او در زبان یونانی کزرک نامیده می‌شد و جوانی تحصیلکرده و زیبا بود. مورخین یونانی که در جنگ هلس پونت(لشکرکشی به اروپا) او را دیده بودند، چنین روایت کرده‌اند:«خشایارشا زیباترین مرد دوران خود است.»

پایان فصل دوم هخامنشیان
تاریخ تمدن ایران
حسن پیرنیا (مشیرالدوله)

حتما بخوانید:  سرگذشت یک ملت کهنسال: تاریخ ایران زمین
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت اول»: ایران پیش از تاریخ
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت دوم»: آریایی ها و مادها
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت سوم»: تولد ایران

خرید آنلاین کتاب تاریخ تمدن ایران

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها