در عصر شاهنشاهی منوچهر، چون جنگ میان ایران و توران طولانی گشت و هر دو ملت از کثرت ویرانی ها خسته شدند، بزرگان دو قوم در مجلسی گرد آمدند و پس از مشورت رای ایشان بر این قرار گرفت که یکی از ایرانیان کمانگیر تیری به سوی مشرق پرتاب کند، هرکجا که تیر فرود آمد مرز ایران و توران شود.
در میان شهرها و قصبات جستجو آغاز شد و تیراندازان بزرگ چهارگوشهی ایران نامزد این امر شدند.
عاقبت آرش کمانگیر، پهلوانی از خطه ی مازندران مامور شد با پرتاب تیر به جنگ خونین دو ملت پایان دهد. آرش، به همراه کمانش بر فراز البرزکوه رفت، از اهورامزدا مدد خواست و پای بر صخرهای فشرد و زه ستبر کمان را کشید.
پهلوان آنچنان نیرویی به کار برد که از شدت فشار بر بازوان شعلهی آتش از وجودش برخاست و تیر را رها نمود.
تیر، از جنگلها و دشتها و دریاها و کوهها گذشت و در ساحل جیحون بر تنهی درخت گردویی تناور و کهنسال نشست. پس رود جیحون مرز دو کشور اعلام شد و خونریزی و جنگ به پایان رسید.
اما آرش کمانگیر، که به هنگام پرتاب تیر شعله ور گشته بود، سوخت و خاکستر شد، بادی وزید و خاکستر آرش را در سرتاسر کوهستان البرز پراکنده ساخت.