تاریخ ایران «قسمت سوم»: تولد ایران

تولد کوروش: تولد ایران

هردوت نوشته :
شاه ماد در خواب دید که از شکم پرنسس ماندانا، درخت تاکی سربرآورد و به آسمان رفت و شاخه‌هایش به چهار اقلیم رشد کرد و جهان را زیر سایه گرفت.

شاه با وحشت از خواب بیدار شد. چندی پیش نیز در خواب دیده بود که از شکم دخترش ماندانا آبی جوشید و فوران کرد و دنیا را به دریا تبدیل کرد. با خواب‌گزاران برجسته‌ی دربار مشورت کرد، آنان گفتند :« شاها، شاهدخت فرزندی می‌زاید که تمام قلمرو تو را تصرف خواهد کرد.» شاه تدبیری اندیشید. شاه پارس، کمبوجیه را که دست نشانده و خراج‌گذار ماد بود فرخواند و ماندانا را به عقد وی درآورد، با این دیدگاه که این داماد و فرزندش همواره تحت کنترل او خواهند بود.

چندی بعد خبر رسید که ماندانا پسری زاییده، شاه امر کرد نوزاد را به وزیرش هارپاک بسپارند. در خلوت به هارپاک دستور داد طفل را به بیابان برده و به قتل رساند. هارپاک اطاعت کرد، اما نگاه طفل قلب او را درهم فشرد و از این جنایت صرف نظر کرد. پس نوزاد را به خارج از شهر برد و به چوپانی سپرد که بر حسب اتفاق به تازگی فرزندش فوت شده بود. به‌این‌ترتیب کورش توسط خداوند از خطر مرگ در نوزادی نجات یافت و در صحرا پرورش یافت و تا دوازده سالگی از چشم پدربزرگش نهان بود. چون شاه ماد متوجه ی زنده بودن کورش شد، شبی هارپاک را به کاخ دعوت کرد و نیمه‌های صرف شام گفت :« هارپاک، تو از خویشان منی و وزیر من، اما در انجام وظیفه خیانت کردی و به من دروغ گفتی، آیا می‌دانی این کبابی که می‌خوری چیست؟»

هارپاک گفت : نه، ای شاه من.

شاه گفت: این گوشت تن فرزند خودت است. دستور دادم او را بکشند و برایت از تن او شام آماده کنند، این سزای نافرمانی توست.

هارپاک به ظاهر سکوت کرد و نشان داد جزای دروغش را پذیرفته، اما در دل نسبت به این پادشاه کینه‌ای به دل گرفت که بعدها سرنوشت شاه ماد را تغییر داد.

شاه امر کرد شاهدخت ماندانا و پسرش کورش به پارس بروند و تحت نظر باشند. کورش نوه‌ی هخامنش، از نجیب‌ترین خاندان پارسی یعنی خاندان پازارگادی بود و به لحاظ اصالت خانوادگی و شجاعت جسمی با عنوان شاه پارس (انشان) بر تخت نشست و خراج‌گذار پدربزرگش شد. اما چندی نگذشت که شورید و به همراه لشکریان پارسی عازم همدان شد. ابتدا شکست خورد، اما در دومین نبرد، که هارپاک وزیر ماد فرماندهی سپاه را بر عهده داشت، به جبران کشتن فرزندش، به دولت ماد پشت کرد و خود را تسلیم کورش نمود. در سال ۵۵۰ پیش از میلاد مسیح، کورش بر اکباتانا (همدان) مسلط شد و خزانه‌ی بزرگ مادها، مملو از شمش‌ها و سکه‌های طلا و نقره را به تصرف درآورد.

دولت‌های بزرگ جهان باستان، یعنی آشور، لیدی و مصر از پیروزی سریع این جوان پارسی به وحشت افتادند و اتحادیه‌ای علیه ایران تشکیل دادند. ارتش کورش به غرب رفت و لیدیه، دولت ثروتمند و نیمه یونانی را درهم شکست و وسعتی دوبرابر یافت.

کورش، در سال ۵۶۱ مهم ترین دولت جهان باستان، بابل را که مرکز علم، ثروت و قدرت جهان بود به تصرف درآورد و به همراه افسرانش قدم به بابل گذاشت. فرمان داد مردوک، خدای بابل مورد احترام است و هیچ گونه غارت و قتل در این شهر واقع نخواهد شد.

کوروش پس از فتح بابل تا اقصای غرب پیش رفت و تمام دولت‌های کوچک ساحل مدیترانه را به شاهنشاهی خود ضمیمه ساخت و در لشکرکشی به سوی شرق و نبرد با ماساژت‌ها در میدان جنگ کشته شد.

مرگ کورش در هنگام جنگ، اندوه و نگرانی بزرگی در ایران تولید نمود اما میراث باعظمتش باقی ماند و جانشینانش بر عظمت این امپراطوری پهناور افزودند.

خصلت و منش شاه کورش

مورخین یونانی، آشوری و لیدیایی کورش را مردی خردمند و شریف توصیف نموده‌اند که در جنگ‌ها اجازه‌ی خون‌ریزی بیهوده و کشتار قوم تسلیم‌شده را نمی‌داد. بسیار دوراندیش و آزادمنش بود و همه‌ی ملت‌ها که زیر پرچم هخامنشیان می‌زیستند اجازه یافتند خط، زبان و دین اجدادی خود را حفظ کنند.

او طی مدتی کوتاه اولین امپراطوری جهانی را تأسیس نمود که در آن ملت‌ها و اقوام پرشماری تحت پرچم ایران می‌زیستند و علم و دانش در این پادشاهی وسیع رو به اوج نهاده بود.

پایان فصل اول هخامنشیان
تاریخ تمدن ایران
مشیرالدوله پیرنیا

حتما بخوانید:  سرگذشت یک ملت کهنسال: تاریخ ایران زمین
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت اول»: ایران پیش از تاریخ
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت دوم»: آریایی ها و مادها

خرید آنلاین کتاب تاریخ تمدن ایران

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها