سپتامبری دیگر، با یاد ویکتور خارا

در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳، مردم شیلی مطلع شدند که یک ژنرال راست‌گرای ارتش دست به کودتا زده و حکومت در دست نظامیان است. سربازان کودتاچی، خانه ها، کافه ها، تئاترها، کتابفروشی ها و مراکز فرهنگی را درهم ریختند و دسته دسته جوانان چپ گرا را دستگیر و سوار بر کامیون ها نمودند. طی سه روز پنج هزار جوان از سطح شهر سانتیاگو دستگیر شده و به استادیوم بزرگ و نوساز شهر منتقل گشتند.

سرگرد «پدرو پابلو بارینتوس» در میان دستگیرشدگان ویکتور خارا را بازشناخت. مردی که به تنهایی نماد چپ‌گرایی و مبارزه با امپریالیسم بود، حالا در چنگال کودتاچیان اسیر شده. سرگرد پس از ضرب و شتمی شدید دستور داد انگشتان شاعر را خرد کنند. سپس با خنده ای عصبی فریاد زد: چرا دیگر نمی خوانی؟ بخوان.

سربازان قهقهه سر دادند و متلک پرانی کردند. خارا، که از درد بر زمین افتاده و به خودش می پیچید، در برابر چشمان وحشتزده ی یکصد نفر از دانشجویان دانشگاه فنی که با او دستگیر شده بودند و هزاران چشم دیگر، جان گرفت، به زحمت بلند شد و با صدای بسیار رسا شروع به خواندن سرود «ما پیروز خواهیم شد» کرد. چند ثانیه بعد کل استادیوم با او دم گرفتند و صدای هماهنگ پنج هزار اسیر به آسمان رفت. خارا، با تن مجروح و انگشتان شکسته سه روز در استادیوم زنده ماند و بر تکه روزنامه ای که بعدها به دست همسرش رسید، چند خط شعر نوشت، آخرین سروده های او که حکم وصیتنامه داشت ؛

پنج هزار نفر اینجاییم

در بخش کوچک شهر

حتما بخوانید:  معرفی کتاب کار عمیق

چه دشوار است سرودی سر کردن

آنگاه که وحشت را آواز می خوانیم

وحشت آن که من زنده ام

وحشت آن که می میرم من

در میان لحظه های بی شمار ابدیت

که در آن سکوت و فریاد است

لحظه ای پایان آوازم رقم می خورد

 

بر این تکه روزنامه، تاریخ شانزدهم سپتامبر نوشته شده بود. روزی که افسران ژنرال، از خشم و کینه در برابر مردی که زانو نمی زد به جنون رسیدند و با شلیک های پی در پی او را به قتل رساندند.

ویکتور لیدیو خارا مارتینس، در سپتامبر ۱۹۳۲ ، در منطقه ای روستایی دیده به جهان گشود. پدرش مانوئل، کشاورز فقیری بود که خانواده را ترک کرد تا با کار در کارخانه وضعیت خانواده را بهبود بخشد، سفر بی بازگشتی که با مرگ نابهنگام مانوئل به پایان رسید. ویکتور نوجوان با سرپرستی مادرش آماندا رشد کرد و بالید. آماندا زنی روستایی بود با آواز خوش، ترانه های فولکلور و اسپانیایی را دائم زمزمه می نمود و صدای مادر بذر شعر و موسیقی را در نهاد فرزندش پرورش می داد. مادر و پسر به سانتیاگو مهاجرت نمودند و ویکتور پس از تحصیل در دانشگاه، به هنر رو آورد و در تئاتر، موسیقی و اشعار بومی لاتین تحقیق و کوشش بسیار کرد. ویکتور جوان از ابتدای دهه‌ی شصت خود را وقف موسیقی نمود و اولین کنسرت او در سال ۱۹۶۶ در مهمترین سالن پایتخت با اقبال فراوان روبرو شد. پیوستن او به «حزب مردم» آغاز راهی بود که شاعر جوان خود را وقف رسالتی اخلاقی و حماسی کند. با گیتاری در دست به سراسر کشور سفر نمود و برای روستائیان، کارگران معدن، مردم عادی و طبقه ی زحمتکش جامعه ساز می زد و می خواند و مفاهیم آزادی خواهانه و استعمار ستیزانه ی ترانه هایش را به مردم شیلی منتقل می نمود. در سال ۱۹۷۰ سالوادور آلنده با رای مردم و در انتخاباتی دموکراتیک، وارد کاخ ریاست‌جمهوری شد و خارا به عنوان نماد افکار زحمت‌کشان و طبقه ی روشنفکر چپ گرا به شهرت و محبوبیتی بزرگ رسید. کودتای پینوشه در همین ایام اتفاق افتاد و فضای خفقان و خشونت شیلی در در کام خود فرو برد.

حتما بخوانید:  مکتب هنری رئالیسم: حقایق زندگی مردم عادی وارد هنر شدند

 

ترانه ها و اشعار خارا، الهام بخش بسیاری از گروههای موسیقی و روشنفکری جهان بوده است. طی نیم قرن گذشته نه تنها در کشورهای اسپانیایی زبان، بلکه در سراسر دنیا، خارا و گیتار معروفش و چهار آلبومی که از او به یادگار مانده، سمبل هنر متعهد و انسان گرای قرن بیستم معرفی شده و بسیاری از گروههای موسیقی، کنسرت یا آلبوم شان را به او تقدیم نموده اند.

مجازات:

پس از سقوط ژنرال پینوشه، دادگاه مدنی فلوریدا، در سال ۲۰۱۴ ، سرهنگ پدرو بارینتوس را که به آمریکا مهاجرت نموده بود، تحت تعقیب قرار داد و بعد از محاکمه ای جنجالی به تحمل زندان و پرداخت بیست و هفت میلیون دلار جزای نقدی به بازماندگان خارا محکوم نمود. هشت افسر بازنشسته ی شیلیایی در همان سال، به جرم مشارکت در شکنجه و قتل ویکتور خارا، متهم و محکوم گردیدند.

آنا، همسر خارا، در دادگاه فلوریدا گفت: ویکتور، در رختکن استادیوم به قتل رسید. نظامی ها با قساوت تمام پیکر او را به من نشان دادند که جای چهل و چهار گلوله در بدن داشت.

۴۴ گلوله برای خاموش کردن گلویی که آزادی و انسانیت را فریاد می کشید، گلوله ها در برابر کلمات و گیتار خارا چقدر ناتوان بودند چراکه او هرگز خاموش نشد.

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها