تاریخ ایران «قسمت اول»: ایران پیش از تاریخ

ایران پیش از تاریخ

فلات وسیع ایران، به لحاظ تاریخی به منطقه وسیعی اطلاق می‌شود که از طرف غرب به رود دجله، از سوی شرق رود سند و کوهستانهای کابل و بلخ و رود جیحون و از شمال ساحل شرقی و غربی دریای خزر و از جانب جنوب به دریای فارس و دریای عمان محدود شده است.

در هزاره پنجم، چهارم و سوم پیش از میلاد مسیح،در این سرزمینهای وسیع، مردمی از نژاد سفید و گروههای کوچک با پوست تیره رنگ زندگی می کردند که هیچ دولت واحدی آنان را اداره نمی نمود.

به جز خوزستان که مدتی تحت حکومت عیلام اداره می شد، دیگر مناطق آکنده بود از دولت های کوچک و یا قلمرو عشایری که زندگی را از راههای شکار، زراعت و دامداری می گذراندند. اشیا یافت شده در ویرانه های شهر سوخته سیستان، نواحی جیرفت کرمان، تپه مارلیک گیلان و تپه سیلک کاشان نشان می دهد بعضی تمدن های محلی پیش از تاریخ، دارای توانمندی بالا در عرصه های علمی و صنعتی بوده اند. تجارت با تمدن های بزرگ اولیه مانند سومری ها و عیلامی ها در غرب و هند و چین در شرق،امکان کسب مهارتهای هنری و صنعتی را به این نقاط کوچک شهرنشین داده بود و با ذوب فلزات، استخراج جواهرات و بافت پارچه و هنرهایی چون رنگرزی، سفالگری و مجسمه سازی کاملآ آشنا بوده اند.

دین در ایران پیش از تاریخ:

در این برهه از تاریخ، هنوز هیچ یک از ادیان ابراهیمی در گستره فلات ایران راه نیافته بود و مردم ساکن در این نواحی با احترام به قدرتهای طبیعت، چون آتش، خورشید و نیروی حیاتبخش چهارپایان و مزارع نوعی از باورهای اولیه ی دینی را در خود می پروردند.

خط و زبان:

خط، که اولین بار توسط سومری ها در عراق امروزین اختراع شد، به قبایل و شهرهای پراکنده ایران راه نیافته بود، اما نظام اولیه ی ریاضی و شمارش اعداد نزد حاکمان و فرمانروایان شناخته شده بود و در محاسبه تعداد چهارپایان، اخذ مالیات و معاملات به کار می رفت.

تاریخ و ادبیات به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل می شد و سالخوردگان دانا حافظ قصه ها، اساطیر و افکار و اعتقادات هر ناحیه و مسئول روایت و آموختن آن به نسل جوان بودند.

مردمان اولیه ی ایران، با جمعیتی اندک در گستره ای وسیع می زیستند و تغییرات اجتماعی و سیاسی ایشان بسیار کند و اندک بود و از وقایع بسیار بزرگی که به زودی بر آنها و سرزمینشان وارد می شد مطلقا خبر نداشتند.

تغییرات اقلیمی سریع سرزمین بسیار وسیع روسیه ی جنوبی را در بر گرفته بود و سرمای سخت زندگی را بر قبایل پرجمعیتی که خود را آرین یا آریا می نامیدند دشوار نموده بود.برف، یخبندان، محدود شدن مراتع و سرمای بی سابقه ی هوا عرصه را چنان بر آنان تنگ نمود که بزرگان آریایی در جلسات مشترک گرد آمده و در حالیکه از مدعوین با گوشت کباب شده گوزن و شراب پذیرایی می شد، در نور مشعل به چهره های یکدیگر خیره شدند و راجع به تصمیم بسیار بزرگی به توافق رسیدند.

اینکه تمامی قبایل از وطنشان که توسط ارواح و دیوان شرور به زمستانی سرد فرو رفته بود، مهاجرت کنند و به سوی سرزمین های گرم جنوبی ببرند و مهمترین چیزی که با خود به جنوب بردند، نام باستانی کشورشان بود؛ ایران.به معنای جایگاه و خانه ی آریایی.

پایان قسمت اول 🇮🇷

منبع: تاریخ تمدن ایران، از آغاز تا قاجاریه

حسن پیرنیا(مشیرالدوله)

عباس اقبال آشتیانی

حتما بخوانید:  سرگذشت یک ملت کهنسال: تاریخ ایران زمین
حتما بخوانید:  تاریخ ایران «قسمت دوم»: آریایی ها و مادها

 

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید
نظر خود را بنویسید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها